حیا و ادب
وقتی چیزی از رسول خدا صل الله علیه و آله درخواست میشد، اگر آقا قصد انجام اونو داشت ،پاسخ میدادند بلی! . ولی اگه خوشش نمی اومد که جواب بده ، سکوت میفرمودند ! و لی پاسخ منفی نمیدادند . طرف مقابل هم می فهمید که باید زحمت و کنه و با سکوت آقا تا آخرشو می خوند که نبایستی این خواهشو می کرد. شوخیها و مزاحهای پیامبر اسلام صل الله علیه و آله ، هم خیلی خیلی، پیامبرانه بود .چندتاشو سواکرده و باقلوایی اش رو ، به عنوان حلال ترین خنده عید مبعث تقدیم می کنیم . خوش باشید و حالشو ببرید و عیدتون مبارک !
خرما خوری
روزی آفا و سرور ما محمد صل الله علیه و آله با حضرت علی علیهالسلام ( ای جان ! پسر عمو و دوماد رسول خدا صل الله علیه و آله بودن ، خیلی خوش به حالی داره ! بر مولای ماهم خوش باشه ) ؛ خرما میخوردند، پدر خانوم محترم ، هر خرما که میل می فرمودند ، یواشکی هسته اشو می انداختش تو ظرف حضرت علی علیهالسلام. خرماخورون تمو م شد، هیچ هسته خرمایی تو ی ظرف رسول الله صل الله علیه و آله نبود .
آقا فرمودند؛ من کثر نواه فهو أکول؛ ( یعنی اونی که هسته خرماش بیشتره ، زیادتر نوش جان کردند ) پسر عمو جان هم کم نیاورد و فرمودند؛ من اکل نواه فهو اکول؛( ما که بی هسته خوردیم و معلومه ! نوش جان اونی که چندتا چندتا با هسته میل فرمودند ) او بیشتر خورده ! . پیامبر صلی الله علیه و آله تبسم نموده و فرمان دادند تا هزار درهم به آن حضرت انعام دادند.
تمام قد و هیکل بیام !
عوف پسر مالک که از بزرگان صحابه و مردی درشت اندام و هیکل بود روزی به نزد پیامبرصلی الله علیه و آله رفت. حضرت در خیمه نشسته بودند. عوف سلام کرد. حضرت فرمودند: بیا تو !. عوف گفت: تمام قد و هیکل بیام جا نمی شم، می شه نیم تنه بیام و پاهامو بیرون بذارم؟ و پیامبر صلی الله علیه و آله خندیدند.
زنان پیر به بهشت نمی روند !
عمه صفیّه دختر عبدالمطلب، روزی به دیدن برادر زاده عزیزش اومد . بعد از قربون صدقه رفتن عمه ای ، گفت ؛ یا رسول الله دیگه پیر شدم و موقع رفتنه ! دعا کن تا برم بهشت. حضرت با حالت مزاح و خنده فرمودند: زنان پیر به بهشت نخواهند رفت!
عمه صفیه دمغ شد و دلگیر و گریان . حضرت تبسم فرمودند و گفتند: به او خبر بدهید که اول پیرزنان جوان میشوند و سپس به بهشت میروند و این آیه را خواندند:" إنا أنشأناهنّ انشاء . فجعلناه ابکاراً ."( یعنی زنان را ؛ دختران بکر و دوشیزه در آخرت باز خواهم گرداند و ایشان را به بهشت درآوردم.). عمه صفیه هم که این پیام رو شنید خیلی حال کرد!
دشمن خدا
حضرت علی علیه السلام فرمودند ، رسول الله صل الله علیه و آله هرگاه مردی از اصحابش را غمگین مییافت، او را با شوخی، خرسند میساخت و میفرمود؛خداوند دشمن دارد، كسی را كه به روی برادرش چهره درهم كشد.
سفیدی در چشم
زن که به خونه اومد ؛ زل زد به چشای شوهرش و گفت ؛ تو چشات سفیده ؟! . شوهرش گفت ؛ حالا چی شده به یاد سفیدی چشام افتادی ؟ ! . زن گفت : امروز که خدمت رسول خدا صل الله علیه و آله رفتم ، به من فرمودند ؛ تو زن همان کسی نیستی كه در چشمانش سفیدی است؟ گفتم ؛ نه در چشمان شوهرم سفیدی نیست! پیامبر لبخندی زد و من موندم که چشات سفید بود و من ندیدم !! مرد خندید و گفت؛ پیامبر صل الله علیه و آله راست گفت ؛ آیا نمیبینی كه سفیدی چشم من از سیاهی آن بیشتر است.
حاتم بخشی از نوع اعرابی !
نعیمان، مرد شوخ طبعی بود. روزی از عسل فروشی ، یک بستو ( کوزه یا خیک ) عسل خرید و به عسل فروش گفت ؛ پولشو بیا در منزل بگیر، و عسل را به درب خانه رسول خدا صل الله علیه و آله برد و عسل فروش فکر کرد خونه نعیمان اینجاست ! دم درب منتظر گرفتن پول عسلش ماند . رسول خدا صل الله علیه و آله هم از حاتم بخشی نعیمان خوشحال شد و فکر کرد برای ایشون هدیه آورده است. نعیمان رفت و اعرابی بر در خانه پیامبر همچنان منتظر پولش ایستاده بود. چون انتظارش طولانی شد، صدا زد؛ ای صاحب خانه! اگر پول ندارید، عسل را برگردانید. رسول خدا، جریان را دریافت و قیمت عسل را به آن شخص پرداخت. پیامبر صل الله علیه و الله ؛ روزی نعمیان را دید، فرمودند ، جریان آن عسل چی بود ؟! نعیمان گفت: دیدم رسول خدا(ص) عسل را دوست دارند و اعرابی هم یك خیك عسل داشت ، گفتم بیارم برای شما و پول شو خودتان بپردازید !. پیامبر صل الله علیه و آله از حاتم بخشی نعیمان ، اما از کیسه مبارک خودشان بسیار خندید .
بهترین نشانه شادی
تبسم، بهترین نشانه شادی و نشاط است. چهره رسول الله(ص) نیز هنگام دیدار یاران بیش از دیگران شاداب و خندان مینمود و گاه چنان میخندید كه دندانهای مباركش نمایان میشد. ابوالدرداء میگوید: "رسول خدا صلی الله علیه و آله هرگاه سخنی میفرمود، سخنش با لبخند همراه بود. رسول خداهم كلام خویش را با تبسم میآمیخت و هم چهرهای خندان داشت و هم به چهره دیگران لبخند میزد. در حدیث است؛ " كان اكثر الناس تبسماً و ضِحكا فی وجوه اصحابه " . بیش از همه، لبخند داشت و بر روی یارانش لبخند میزد.
كاش آن اعرابی میآمد
امام موسی بن جعفر علیه السلام میفرماید؛ عربی بدوی نزد پیامبر صل الله علیه و سلم میآمد و هدیه و سوغاتی به پیامبر اهدا میكرد. بعد همان ساعت میگفت، پول هدیه و سوغات ما را بدهید. رسول خدا نیز میخندید. پس از آن جریان هر وقت غمگین میشد، میفرمودند ؛ آن اعرابی كجاست. كاش پیش ما میآمد.
غذا بخورم یا نه؟
رسول خدا(ص) نه تنها خود، شوخی را آغاز میكرد، بلكه زمینه فرح را برای یاران خود فراهم میآورد. در در آن روز رسول خدا صل الله علیه و آله خیلی اندوهگین بود ند . چهره پیامبر هرگز گرفته نبود، مگر هنگام نزول آیات موعظه یا آیات قیامت. همان روز عربی اومد نزد رسول خدا صل الله علیه و آله میخواست چیزی بپرسد. اصحاب گفتند؛ نپرس! نمی بینی چهره ی پیامبر گرفته است كه جرئت پرسیدن نداریم. او گفت: مرا به حال خود واگذارید. سوگند به خدایی كه او را به پیامبری برانگیخت، ولش نمیكنم تا خنده بر لبانش ظاهر شود. آنگاه به پیامبر صل الله علیه و آله گفت؛ ای رسول خدا! شنیدهام دجال با نان و غذا نزد مردم گرسنه میآید. قربانت گردم ، آن روز ، آیا باید غذا نخورم تا از لاغری بمیرم یا بهتر است نزد دجال غذای كافی بخورم و چون سیر شدم، به خدا ایمان آورم؟!. پیامبر اكرم(ص) آن قدر خندید كه دندانهایش نمایان شد. سپس فرمود: خیر! نباید بخوری . خداوند تو را به وسیله آن چه دیگر مؤمنان را بینیاز میكند، بینیاز میسازد.
شوخی در حد شخصیت
در مكتب رسول الله صل الله علیه و آله ، شوخی باید به اندازهای باشد كه مایه تخریب شخصیت گوینده آن نشود. قیس بن سعد، یار جوان پیامبر، پس از توصیف شوخ طبعی پیامبر میگوید: "به خدا سوگند! آن حضرت با آن شگفتی و خنده، هیبتش از همه افزونتر بود.
زیاده روی در شوخی، ابهت انسان را در هم میشكند و اسلام هم برای شخصیت پیروان خود ارزش والایی قائل شده است. بنابرین، رسول خداافراط در شوخی را نكوهش میكر و می فرمودند ؛ لا تَمزَحْ فیُذهب بهاؤُك . از شوخی بپرهیز؛ زیرا ارزش و قداستت شكسته میشود.
شوخی و دروغ
در شوخی نباید از وسایل نامشروعی چون دروغ، برای خنداندن دیگران بهره گرفت. رسول گرامی اسلام در هشداری میفرماید؛ "وای بر كسی كه كلام دروغی را نقل كند تا دیگران بخندند. وای بر او، وای بر او."
شوخی در چارچوب حق
مزاح باید از زشتی گفتار و نادرستی عاری باشد. پیامبر میفرمود: "انی لاامزح و لااءقول الا حقا" . من شوخی نمیكنم و سخنی نمیگویم، مگر آن كه در چارچوب حق باشد.
یكی از یاران پیامبر از ایشان پرسید؛ آیا در این كه با دوستان خود شوخی میكنیم و میخندیم، اشكالی هست؟ پیامبر در پاسخ فرمود: "اگر سخنی ناشایست در میان نباشد، اشكالی ندارد".
پرهیز از شوخی زیاد
از سوی دیگر، خنده زیاد و قهقهه نیز عظمت و متانت آدمی را از بین میبرد. از این رو، پیامبر اكرم میفرماید؛ از خنده بسیار بر حذر باش كه دل را میراند.
پیامد مزاح با نامحرم
رسول خدا صل الله علیه و آله فرمود؛ هر كس با زن نامحرم شوخی كند، برای هر كلمهای كه در دنیا با او سخن گفته است هزار سال او را در دوزخ زندانی كنند.
مزاح از خوشاخلاقی است
یونس شیبانى گفته است ، امام صادق علیه السّلام به من فرمود ؛ " شوخى كردنتان با یكدیگر چگونه است ؟ گفتم: كم است. فرمود: چرا با هم مزاح نمیكنید؟ مزاح از خوش اخلاقى است، همانا با شوخى مى توانى برادر دینی ات را مسرور نمائى، رسول خدا صلّى اللَّه علیه و آله با مردم شوخى مى كرد و منظورش این بود كه مسرور سازد.
امام صادق علیه السّلام فرمود: مؤمنى نیست مگر این كه از مزاح بهرهاى دارد. و رسول خدا صلّى اللَّه علیه و آله مزاح مى فرمود ولی جز مطالب حق چیزى نمى گفت.
باتشکر از fardanews.com
نظرات شما عزیزان: